یک گروه تمام ستاره از شخصیت های انیمیشن دیزنی برای یک عکس دسته جمعی به مناسبت صدمین سالگرد دیزنی گرد هم می آیند.

"هال کارتر" وارد شهر می شود تا با دوست قدیمی خود ملاقات کند ، اما بر حسب اتفاق پسر ثروتمندترین مرد شهر از آب در می آید . "هال" مردی مغرور و خودخواه است اما عاشق دختر زیبای شهر می شود و ...

نامادرى ظالم « سیندرلا » به او اجازه نمى‏ دهد در جشن باشکوه قصر پادشاه براى برگزیدن عروس خانواده‏ ى سلطنتى ، شرکت کند . در این جا ، پرى مهربانى بر « سیندرلا » ظاهر مى ‏شود و او را به کمک جادو با ظاهرى آراسته به جشن مى‏ فرستد...

"باپتیست" دزد دریایی میباشد که کشتی های ثروتمندان را میدزدد."دبی" مسافری از آخرین سرقت او رفته رفته عاشقش می شود و...

هفت تیرکش پا به سن گذاشته ، « جیمى رینگو » ( پک ) ، جوانى به نام « ادى » ( جکل ) را مى ‏کشد . آن گاه به سرعت به شهرى دیگر مى‏ رود تا پسرش را ببیند . سه برادر تشنه به خون « ادى » براى گرفتن انتقام به تعقیب او مى ‏پردازند ...

« دامبو » بچه فیلى در یک سیرک است که به خاطر گوش‏هاى بیش از حد بزرگش مسخره و تحقیر مى‏شود. او به کمک بهترین دوستش ، « تیمونى موشه » ( برافى ) و چند کلاغ ، کشف مى‏کند که مى‏تواند با این گوش‏ها پرواز کند و ستاره‏ى سیرک بشود.

قرن چهاردهم. » شاه استفان « و همسرش صاحب دخترى مى‏شوند. پرى شیطان‏صفتى از این که به جشن تولد نو رسیده دعوت نشده به خشم مى‏آید و شاهزاده خانم را طلسم مى‏کند که در شانزده‏سالگى بر اثر لمس سوزن نخ‏ریسى جوان مرگ شود. اما یک پرى خوش‏قلب مقدر مى‏کند که شاهزاده خانم در صورت تماس با سوزن به خواب عمیقى فرو برود و تنها با بوسه‏ى محبوب به زندگى بازگردد...