"استن کارلیسل" جاه طلب ، به عنوان دستیار برای روانکاوی به نام "زینا کرامبین" ، که با "پیت" الکلی ازدواج کرده کار می کند. این زوج روش مخصوصی را ابداع کرده تا ادعا کنند می توانند ذهن دیگران را بخوانند. برنامه آنها تا زمانی که "پیت" به الکل روی آورد موفقیتهای زیادی بدست آروده بود. اما ...

« لرى دارل » ( پاور ) ، جوانى آرمان‏گرا است که تجربه‏ ى تلخ شرکت در جنگ جهانى اول باعث شده تا ارزش‏ هاى مقبول اجتماعى و مفهوم موفقیت را زیر سؤال ببرد و به جست و جوى معناى زندگى بپردازد ...

دختری 14 ساله به نام تسا به شدت عاشق یک آهنگ ساز خوشتیپ به نام لوییس شده که دوست خانوادگیشان است . لوییس همیشه تسا را تحسین میکند اما هیچ نشانه ای از عاشقی از خود نشان نداده و ....

"کیت مارلو" و "میلی دریک" دوستان قدیمی میباشند که زندگیهایی کاملا متضاد دارند."کیت" مجرد میباشد و نویسنده ای مورد تحسین منتقدان ،در حالیکه "میلی" متاهل بوده و رمانهای عامه پسند می نویسد...

"ساندرا" و "پیت" با هم می گریزند اما از آنجایی که او هنوز از همسر اول خود جدا نشده است،ازدواجشان اعتباری ندارد.اما "ساندارا" از "پیت" باردار شده و "پیت" با نامزد سابق خود ازدواج کرده و در راه آمریکایی جنوبی کشته می شود و...

از راه رسیدن معشوق سابق زنی در روز ازدواجش، اتفاقاتی را به وجود می آورد که زندگی او و همسرش برای همیشه دچار تغییر میشود...

« جودیت تراهرن » ( دیویس ) دختر ثروتمند و بى ‏قید و بند در مى ‏یابد که تومور مغزى دارد. او دل‏باخته‏ ى پزشک معالجش ، دکتر « فردریک استیل » ( برنت ) مى ‏شود و آن دو ازدواج مى‏ کنند...

« اوتیس ب. دریفت وود » ( گروچو ) سعى دارد « خانم کلى ‏پول » ( دومونت ) را به سرمایه‏ گذارى در کار اپرا ترغیب کند. « تومازو » ( هارپو ) و « فیورلو » ( چیکو ) نیز وظیفه‏ ى خود مى‏ دانند تا به موفقیت حرفه‏اى دو خواننده‏ ى جوان « رزا کاستالدى » ( کارلایل ) و « ریکاردو بارونى » ( جونز ) کمک کنند...

مسیرهاى زندگى مشتریان گراند هتل تلاقى مى ‏کند و داستان‏هاى کوچک و بزرگى مى ‏سازد...

رفاقت دو زن جوان پس از اینکه یکی از آنها برای ایفای نقش در یکی از نمایش های برادوی پدیرفته می شود به ورطه نابودی کشیده می شود.