اندی "برینک" برینکر و خدمه اسکیت سواری او - پیتر، جوردی و گابریلا - که خود را "Soul-Skaters" می نامند (به این معنی که برای سرگرمی و نه برای پول اسکیت می زنند) با گروهی از اسکیت بازان تحت حمایت، تیم X-Bladz - به رهبری وال - که با آنها در دبیرستان در جنوب کالیفرنیا تحصیل می کنند. وقتی برینک متوجه می‌شود خانواده‌اش در مشکلات مالی هستند، برخلاف میل والدین و دوستانش پیش می‌رود و به تیم X-Bladz می‌پیوندد. برینک سعی می کند زندگی دوگانه ای داشته باشد، اما آیا می تواند آن را به پایان برساند؟

"روث استوپس" یک معتاد تهی دست میباشد که بعد از باردار شدن زندگی اش رنگ پیچیده تری به خود می گیرد. زمانیکه قاضی به او دستور می دهد یا فرزندش را سقط کند یا به زندان فرستاده خواهد شد او بر سر دو راهی قرار می گیرد و...

"مایک بردی" و همسرش تنها یک هفته وقت دارند تا 20000 دلار پول تهیه کنند در غیر این صورت خانه آنها فروخته خواهد شد ...

یک پلیس مخفی که برای تامین معاش پسر و همسر بیمار خود تلاش می کند، باید به یک باند بی رحم نفوذ کند. اما وقتی پلیس دیگری پوشش خود را می زند و او به سرعت خود را در حال مبارزه برای جان خود و فامیل خود می بیند، اوضاع خراب می شود...

بانوی اول سابق آمریکا، یکی از ماموران سرویس مخفی را ، به عنوان رئیس محافظان خود انتخاب می کند، اما آن مرد نمی تواند او را تحمل کند و...

چن زن، دانشجوی چینی دانشگاه توکیوی ژاپن، به شهر خود شانگهای برمیگردد و میفهمد که استاد رزمی‌اش کشته شده و ژاپنی‌ها مرتب هم باشگاهی های او را اذیت میکنند ...

دو برادر، به نام های "وینسنت" ثروتمند و "کلی" فقیر ، برای اولین بار بعد از تشییع جنازه پدر خود ، با هم ملاقات کرده و متوجه می شوند که چقدر شبیه به هم هستند. اما "وینس" نقشه قتل برادر خود را در سر دارد ...

آمار نشان می دهد که تعداد داوطلبان ورود به دانشکده های پلیس بسیار کم شده است. به همین دلیل شهردار جدید تصمیم می گیرد تا به کسانی که به دلیل جرم های کوچک دستگیر می شوند، فرصتی بدهد تا به جای گذراندن دوره ی محکومیت شان، وارد دانشکده ی پلیس بشوند.

وقتی Josiah "Jed" Bartlet به عنوان رئیس جمهور امریکا برگزیده میشود کابینه خودش رو منصوب میکند.او افراد رازداری را از میان اعضای کاخ سفید توسط گزینشگران خود برمیگزیند. هر کدام ازین افرا نقش مهمی را در بازی قدرت واشنگتن بازی میکنند. در این سریال مخاطب کاراکترهای این سریال را از میان اتفاقات سیاسی و فردی زیادی دنبال میکند تا اینکه متوجه میشود که...

سریال در مورد یه دکتر یا پزشک خانواده که دفتر کارش توی یه محله پایین و فقیر هست. این دکتر که اسمش “بکر” هست، آدم بد اخلاق و بدعنق و بدقلق و کم صبریه و دائم به همه چی ایراد میگیره و غر میزنه. کلا هم 2 تا دوست داره یکیشون که یه دختره که یه کافه قدیمی رو اداره میکنه و بکر صبحانه و ناهارش رو اونجا میخوره دوست دیگرش هم یه مرد نابینا هست که بغل همون کافه،دکه روزنامه فروشی داره هرروز صبح بکر به این کافه میره،قهوه میخوره و سیگارش رو میکشه بعد میره سرکار. سریال حوادث اطراف این فرد رو نشون میده و نظریات “بکر” و غر زدنهاش و برخوردش با موضوعات مختلف رو بیان میکنه.