این فیلم داستان رقابت دو تنیس‌باز برجسته‌ی سابق را روایت می‌کند و ...

داستانی بر اساس زندگی روزنامه نگار "Torgny Segerstedt" که در دهه سی جامعه سوئد را از خطر فاشیسم آگاه کرد...

یک پلیس ناشنوا کار می کند تا گروهی از نوازندگان سازهای کوبه ای چریکی را که اجراهای عمومی آنارشیک آنها باعث وحشت شهر می شود را ردیابی کند.

"مایکل بلامکویست" (مایکل نایکویست) که روزنامه نگار باهوش میانسالی ست ، پس از شکست در دعوای حقوقیش که بر اساس اتهامات او به سیاستمدار بزرگ سوئدی صورت گرفته، در وضعیت دشواری قرار دارد. اما او بی خبر است که وکیل شرکت بزرگ " وَنگر" ، یک هکر نابغۀ 24 ساله به نام " لیزبت سالاندر" (نومی راپاس) را مأمور نفوذ به کامپیوتر و اطلاعات او کرده است. مدتی بعد مدیر شرکت وَنگر یعنی " هنریک وَنگر" بزرگ (سوِن برتیل تاوب) که گویا مدت زیادی نیز زنده نخواهد بود، از مایکل دعوت می کند تا در ازای دریافت مبلغ زیادی پول، درمورد ناپدید شدن برادر زادۀ مورد علاقه اش در 40 سال پیش تحقیق کند و ...

اریک پونتی در خونه مورد آزار و خشونت پدرش قرار میگیره ، اون این خشونت رو از خونه به مدرسه میبره تا اینکه بالاخره بخاطر دعوا کردن از مدرسه اخراج میشه ، مادرش تلاششو میکنه که پول جمع کنه تا بتونه اونو بفرسته به یه مدرسه ی خصوصی ، جایی که پسرای بزرگتر بر طبق سنت به طور وحشیانه ای تازه واردا رو میزنن . بین اریک و اتو سیلورهلم (یکی از ارشد ها) کدورتی به وجود میاد ولی خوشبختانه اون یه دوست خوب به اسم پیِر و همینطور هم یه رابطه ی رمانتیک با ماریا داره ...

یک زن خیالی تجربه دردناک عشقش را با یک قصه گو به یاد می آورد.

"اِگزی" (اگرتون) و "مرلین" (استرانگ) به آمریکا می روند تا بتوانند اتحادی را با استیتزمن تشکیل بدهند چرا که ستاد مرکزی "کینگزمن" از بین رفته اما..