«فرانک کراس» مدیر شبکه ی تلویزیونی IBC نیویورک، با بی رحمی با کارمندانش رفتار می کند و در شب کریسمس با روح رئیس سابقش، «لو هیوارد» روبه رو می شود که به او هشدار می دهد پس از چندی سه روح دیگر به ملاقاتش خواهند…

لورن و سندی کاملاً شخصیت های متضادی دارند ولی نمی دانند که هر دو عاشق یک نفر هستند ...

یک مامور مخفی نامتعارف ، عضو پلیس شیکاگو ،به همراه شریک خود استخدام می شوند تا یک شخص مهم را در دسته ی جنایایی نیو اورلانز به قتل برسانند...

یک کارآگاه خصوصی باهوش و یک ستوان پلیس ، که در گذشته همکار و اکنون دشمنان هم هستند، برای حل یک پرونده با اکراه می پذیرند همکاری کنند…

«داک مکوی» (مکویین) با کمک همسرش، «کارول» (مگرا) و سوداگری فاسد و قدرتمند به نام «جک بنیون» (جانسون) از زندان آزاد می شود تا نقشه ی «بنیون» را برای سرقت از بانکی در یکی از شهرهای کوچک تکزاس عملی کند...

گروهی از خلافکاران به رهبری «پایک بیشاپ» در مرزهای مکزیک مورد تعقیب دولت ایالات متحده قرار دارند. «دیک تورنتون» که خود یکی از این خلافکارهاست توسط دولت اجیر شده تا در صورت دستگیری گروه پایک به صورت زنده یا مرده از زندان آزاد شود. پایک برنامه سرقت بزرگ سلاح برای ژنرال موباچی مکزیکی را میریزد که تحت فشار دشمنانش است و همه وارد یک راه بدون بازگشت میشوند...

»جس رمزبرگ« سفید پوست (گارنر) و »تالر« سیاه پوست (پواتیه)، در کنار یک دیگر، با سرخ پوستان آپاچی مبارزه می کنند....

چه چیز برای دو افسر سواره نظام بدتر از جنگ با قبیله های بومی میباشد ؟ رقابت با یکدیگر بر سر زنی که دوست دارند...

جورج واشنگتن مکلینتوک، شخصی بسیار فروتن است که با دوستان و دشمنان خود به طور یکسان رفتار می کند، همچنین با فقرا و رعیت ها نیز مثل آدم های ثروتمند و درباری. او بسیار مضطرب است زیرا که دخترش چند سالی است که برای تحصیل از او دور شده است و...