ﭼﻨﺪﺗﺎ ﺑﭽﻪ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﮐﻪ ﻣﯿﺮﻥ ﺩﺯﺩﯼ ﻭﻟﯽ ﻫﺪﻓﺸﻮﻥ ﭘﻮﻝ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﻠﮑﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻥ ﭘﻠﯿﺴﺎ ﺭﻭ ﻃﻌﻤﻪ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﮐﻨﻦ ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺑﯿﻦ ﮔﺮﻭﻩ ﺟﮑﯽ ﺭﻭ ﻣﯽ ﮐﺸﻦ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺟﮑﯽ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻟﮑﻞ ﺭﻭ ﻣﯿﺎﺭﻩ ﺗﺎ ﯾﮏ ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ..

«جیمز کارتر» (تاکر)، کارآگاه لس آنجلسی، برای گذران تعطیلات و دیدن دوستش، «کارگاه لی» (چان) به هنگ کنگ می رود. این دو خیلی زود درگیر پرونده ی یک باند جاعل اسکناس می شوند و پس از چندی به امریکا می روند …

دو مامور پلیس که کوچکترین نقطه اشتراکی ندارند، مجبورند با همکاری یکدیگر یک دختر بچه دزدیده شده را به پدرش برگردانند.

یک مامور ویژه به ماموریت محافظت از یک مدیر تجاری فرستاده می شود، ولی مدیر تجاری طی یک کمین گروگان گرفته می شود،تیم او کارگاهی را برای این مورد استخدام میکنند،اما این کارگاه خیلی زود متوجه می شود که موضوع به این سادگی نیست...

دوقلوهایی که هنگام تولد از هم جدا شده اند به راههای متفاوتی رفته و یکی تبدیل به مکانیک و دیگری رهبر کنسرت کلاسیک می شود. در نهایت در بزرگسالی با هم برخورد کرده و به اشتباه وارد دنیای یکدیگر می شوند...

یک افسر پلیس از هنگ کنگ، تحت هویت مخفی به چین فرستاده می شود تا یک باند قاچاق مواد مخدر را سرنگون سازد…

«کاکویی چان» باید گروهی اخاذ که بمب گذاری می کنند را متوقف کند، از طرفی دیگر دشمنان قبلی چان نیز، تصمیم به گرفتن انتقام دارند...

اژدها به عنوان رئیس پلیس منطقه سای وان منتقل شده است و باید با یک پادشاه گانگستر ، انقلابیون ضد منچو ، برخی از دزدان دریایی فراری ، وفاداران منچو و یک ناظر پلیس فاسد مبارزه کند...

هنگ کنگ. «بازرس وونگ» (بیل تونگ) تلاش می کند به یکی از قاچاقچی های بزرگ مواد مخدر، به نام «چو تائو» (یوئن) که به تازگی دستگیر شده بباوراند که یکی از هم دستانش، «سلینا» (لین) قرار است در دادگاه علیه او شهادت دهد. به این امید که «چو» نقشه ی سوء قصد به جان «سلینا» را بریزد. از طرف دیگر «وونگ»، مأمور پلیس، «کاکویی چان» (چان) را مأمور محافظت از جان «سلینا» می کند...

“توماس” و “دیوید” که با یکدیگر پسر عمو هستند یک رستوران سیار را اداره می کنند.آنها با کمک دوست کاراگاه خود “موبی” تلاش می کنند “سیلویا” جیب بری زیبا را نجات دهند…