ماجرای مردی که میخواهد پیش همسر باردار خود بازگردد ، اما رویداد آخرالزمانی همه چیز را به هم میریزد و …

فیلم <تقریبا کریسمس> در مورد یک خانواده است که میخواهند آخرین خواسته ی مادرشان که مرده است را برآورده کنند , او از خانواده اش برای این تعطیلات یک هدیه میخواست . که به احترام مادرشان هم که شده کنار هم جمع شوند و پنج روز زیر یک سقف همانند یک خانواده زندگی کنند ، بدون اینکه بهم بی احترامی کنند و باهم به مشاجره بپردازند تا بتوانند یک کریسمس بیاد ماندنی داشته باشند ...

یک نویسنده موفق به نام "توماس کارتر" ، که درباره کیفیت زندگی نیز به مردم مشاوره می دهد ، توسط یکی از ارباب رجوع هایش به نام "اَنجل سانچز" ، که تعادل روحی مناسبی ندارد ، دزدیده می شود تا بتواند با روش های معروف معنوی اش ، برای رهایی از گناهان خانواده "سانچز" کارهایی انجام دهد اما …

یک مجری تولزیونی موفق بنام «روسکو جنکینز» لس آنجلس را ترک می کند تا به خانواده اش در شهر مادری اش بپیوندد...

داستان دوستانی صمیمی که یکی از آنها ناشر مجله و دیگری خواننده ی هیپ هاپ است ...

السکاندرای ویرجینیا، سال 1971. بر اساس حکم دادگاه، سه دبیرستان - دو دبیرستان سفید پوستان و یک دبیرستان سیاه پوستان - به ناچار و برای نخستین بار در هم ادغام می شوند. در نتیجه، «بیل یوست» (پاتن) مربی با سابقه ی تیم فوتبال امریکایی یکی از این سه دبیرستان، مجبور به کناره گیری می شود و جای خود را به «هرمن بون» سیاه پوست (واشینگتن) می دهد...

"مالز مورگان" سارق جواهراتی میباشد که دست به سرقت بزرگی می زند و یک الماس بزرگ را سرقت می کند.بعد از دو سال که از زندان آزاد می شود متوجه می شود در جائی که دو سال قبل الماس را مخفی کرده اداره پلیس ساخته شده است و ...

"مایک مکس" یه تولید کننده در هالیوود است که به لطف فیلمهای اکشن بی رحمانه و خونی، قدرتمند و ثروتمند می شود. همسرش "پیج"، که "مایک" او را نادیده گرفته است، در نزدیکی جدایی از وی می باشد. از قضا "مایک" توسط دو راهزن ربوده می شود، اما فرار می کند و در خانواده باغبان مکزیکی اش برای مدتی مخفی می شود و...

ماجراهای جوانی به نام «ادی آدامز» (والبرگ) در صنعت سینمای کالیفرنیا طی دهه های 1970 و 1980.