سال 1874. «بارت» (لیتل)، کارگر سیاه پوست راه آهن، به دلیل حمله به یک سفید پوست محکوم به اعدام می شود. «هدلی لامار» (کورمن)، وکیل دعاوی که درمی یابد خط آهن باید از وسط شهر «راک بریج» عبور کند، برای تخلیه ی شهر و تصاحب زمین های آن با فرماندار (بروکس) تبانی می کند تا برای تضعیف روحیه ی مردم شهر، «بارت» را به عنوان کلانتر به آن جا بفرستد...

یک دانشجوی شیمی ماده ای اختراع می کند که موجب نامرئی شدن افراد می شود. او میخواهد دارد تا از اینکار برای انجام عملیات سرقت استفاده کند ...

"روی فلمینگ" اپراتور یک دستگاه بازی از ارتفاع وحشت دارد. بعد از اینکه متوجه می شود پدرش او را در برنامه ای فضایی ثبت نام کرده، به سمت مرکز هیوستون حرکت می کند تا از واقعیت ماجرا باخبر شود. ولی پس از رسیدن به مقصد او متوجه می شود که شغلش سرایداری است نه فضانوردی!

دو پسر عموی پسر - یکی همسر سابق و دیگری افسر قانون - برای تصاحب یک تفنگ تکراری مشهور با یکدیگر رقابت می کنند.

»بن براداک« (هافمن) که تازه فارغ التحصیل شده است، هنوز برای آینده ی خود تصمیم جدی نگرفته است. خیلی زود »خانم رابینسن« (بنکرافت)، همسر دوست پدرش، به او علاقه مند می شود و سعی می کند فریبش بدهد...

یک افسر سابق کنفدراسیون و یک مکزیکی سعی می کنند از فروش تفنگ های دزدیده شده به آپاچی های مرتد در مکزیک توسط یک سرهنگ سابق کنفدراسیون جلوگیری کنند.

یک مدیر کازینو یک روز خود را صرف هم نشینی با یک دختر دردسر ساز در دیزنی لند میکند .

"را اسمیت" جاه طلب اما ناامید، به تفنگدار خوش چهره "پاول ساکسون" که در راه برگشت به خانه از جنگ جهانی دوم است برخورد می کند. علاقه ای بین آنها شکل می گیرد اما شرایط آنها را از یکدیگر دور می کند و...

ریو براوو، شهرى مرزى و کوچک در تکزاس، » کلانتر جان ت. چنس « ( وین )، » جو بردت « ( ایکینز )، برادر سلطان گله‏ دارى منطقه را به اتهام قتل مردى بى‏ گناه دستگیر مى ‏کند. گله ‏دار بزرگ، » نیتان بردت « ( راسل ) نیز مى‏ کوشد تا با کمک هفت تیرکش‏ هایش » جو « را آزاد کند...

یک حسابدار بازنشسته که برادرانش اخیراً به سازمان آسیب رسانده اند، تصمیم می گیرد به مقامات مراجعه کند و ...