سامی مالک یک جوان هندی می باشد که در دهه ی هفتاد میلادی به آمریکا سفر کرده است. او برای تحت تاثیر قرار دادن معشوقه ی دوران کودکی و همچنین افتخار آفرینی برای پدرش قصد دارد در آمریکا مهندس شود. سامی شغلش را از دست می دهد و برای امرار معاش به یک شغل سطح پایین تر روی می آورد و...

نوجوانی به نام ریک استیونز به نینا پنینگتون علاقه‌مند است. آن‌ها دوستی برقرار می‌کنند و همراه با هم یک سفر راک‌اندرول را آغاز می‌کنند، در حالی که نینا با دوست پرخاشگر خود، کوین، سر و کار دارد.

داستان فیلم در سال 2233 اتفاق می افتد ، ولی به طرز خاصی یادآور فیلم های قدیمی هالیوودی در ژانر فضایی است.این بار دو پسر جوان مشتاق با نامهای جیمز ( کریس پاین ) و اسپاک ( زاخاری کوینتو) با گروهی از اعضای سفینه فضایی برای نجات دنیا از شر نیروهای شیطانی فضایی اقدام به سفر به نقاط ناشناخته فضا می کنند و جیمز که در دوران بچگی پس از نجات از یک حادثه رانندگی با یکی از موجودات فضایی دیدار کرده است برای این سفر بسیار مشتاق است اما در این سفر با اتفاقات و زندگی های عجیبی روبرو می شود …

کریستین برون (آلیسون لومن) کارمند یک اداره پرداخت وام است ، که بدلیل اینکه پبرزنی سالخورده نمی تواند اقساط وام منزلش را پرداخت کند مجبور می شود خانه او را به نفع شرکت مصادره کند ، و پیرزن مرموز او را نفرین می کند و از همان روز موجودات شیطانی به زندگی او وارد شده و آسایشش را سلب می کنند ، کریستین برای از بین بردن جادوی پیرزن به پیش گوها و جن گیرهایی مراجعه می کند و سعی می کند به هر نحوی خود را از شر این نفرین که فقط 3 روز به او مهلت داده نجات دهد …

خداوند (فریمن) بر «اوان باکستر» (کارل)، نماینده ی کنگره ی امریکا ظاهر می شود و به او فرمان می دهد که برای آمادگی در مقابل سیلی عظیم که در پیش است یک کشتی بزرگ بسازد...

مک براید دفاع از همکار جوان دوستش را به عهده می گیرد که متهم به دزدی و قتل زنی است که او را سوار کرده است...

دو پسر به نامهای «سیلاس» و «جمال» روزی تصمیم میگیرند که یک ماده مخدر جادویی را دود کنند، و این ماده به آن ها کمک می کند که در آزمون ورودی کالج نمره قبولی بگیرند...

یک بیوگرافی از " دوروتی دانریچ " رقصنده , خواننده و بازیگر آمریکایی ...

"فرانسیس" مرد تنها و معتقدی میباشد که به همراه نامادری بی رحمش در یک آپارتمان زندگی می کند. او روزهای زندگیش را صرف مراقبت از "سال" و رفتن به کلیسا و شبها را صرف مشاهده مخفیانه همسایه اش می کند. روزی او با همسایه اش که احتیاج به کمک دارد برخورد کرده و...

لس آنجلس، اوایل دهه ی 1950: شهری که رفته رفته رونق می گیرد و خود را از شر تصویر یک شهرک پرت و دور افتاده خلاص می کند. به واسطه رسانه ی جدید تلویزیون، لس آنجلس را به عنوان آرمان شهر آینده تبلیغ می کنند و حتی از آن به منزله ی بهشت روی زمین نام می دهند. این «تصویر» ی است که از این شهر ارائه می دهند. اما واقعیت امر چیزی است که کاملا متفاوت...