مدت کوتاهی پس از جنگ جهانی دوم ، فلش بک هایی از زندگی ماریس ، شوهرش پٌل و ژان - کسی که با شوهرش در یک اردوگاه در آلمان زندانی شد- در حالیکه برای فرار از کمپ تلاش میکردند به پل گلوله اصابت کرد...

سال 1942 . صد و سى و یک روز پس از حمله‏ى ژاپنى ‏ها به بندر پرل هاربر ، امریکایى ‏ها در اقدامى تلافى جویانه شهرهاى توکیو و یوکوهاما را بمباران مى ‏کنند...

فیزیکدان موفق و تنها "پیر کوری" عاشق "ماری" دانشجویی نابغه شده و با کمک هم پس از مدتی رادیوم را کشف می کنند...

انگلستان ، پایان جنگ جهانى اول . سربازى به نام « چارلز ریز » ( کولمن ) که بر اثر شوک دچار فراموشى شده با دخترى به نام « پولا » ( گارسن ) ازدواج مى ‏کند و زندگى سعادت ‏بارى دارد. تا این‏که بر اثر تصادف حافظه‏ اش را به دست مى ‏آورد و نزد خانواده‏ ى سابقش باز مى ‏گردد ...

سربازى از جنگ برگشته، « جیمز آلن » ( میونى ) به جرمى که مرتکب نشده متهم و به ده سال زندان با اعمال شاقه محکوم مى ‏شود؛ اما مى ‏گریزد و ازدواج مى ‏کند. با این همه، پس از چندى به جایى نمى‏رسد و بار دیگر فرار مى ‏کند.

"ریکو" تبهکاری جاه طلب به شهری بزرگ در شرق رفته و به همراه دوستش "ماسارا" به گروه "سم ویتوری" می پیوندد.او به سرعت رهبری گنگسترها را به عهده گرفته و با عنوان "سزار کوچک" شناخته می شود.در سرقتی از یک کلاب شبانه او کمیسر جنائی "آلوین مک کلور" را به قتل می رساند اما دوستش "جو" شاهد قتل می شود...

داستان یک خواننده جوان اپرا که به دلیل اجرای سرد و بی‌علاقه‌اش، کارش را متوقف می‌کند، تا اینکه با یک طرفدار خوش‌تیپ رابطه عاشقانه پیدا می‌کند و ...